تا اطلاع ثانوی، پست جدید ندارم

ساخت وبلاگ

دلخسته ام، از اینهمه دیوار ِ بی در که...

«ای مهربان! یک پنجره با خود بیاور کـه»


دنیا تـــــو را برد و بـه نفرت هاش عاشق کرد

این غول تنها، گوشه ی قصر خودش دق کرد


غولی که آخر توی «فصلی سرد» خواهد مرد

یا از تـــــو یا از شدّت سردرد خـــــواهد مـــرد


«مسعودخان کیمیایی» خوب می داند:

که آخر ِ قصّه همیشه مَرد خواهد مُرد!


دلــــخسته ام از شهر نامردی و رندی ها

پایان خوبم باش! مثل ِ «فیلم هندی» ها...


+ زیاد اکی نیستم.

LOL...
ما را در سایت LOL دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0minor8 بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 8:26