تاریکی، دوست قدیمی من؛ سلام
آمدم تا با تو درباره تصویری که آرام خزید و تخم هایش را وقتی که خواب بودم توی مغزم کاشت با تو سخن بگویم، که هنوز با آوای سکوت .. همانجا مانده.
-
در رویاهایم، قدم زنان، تنها و بی قرار در خیابان های تنگ کابلستون (cobblestone)، زیر هاله نور چراغ خیابان، گریبانم را به سوی سرد و نمناکش برگرداندم و ناگاه .. نور چراغ نئونی چشمانم را شکافت، شب را به دو نیم و آوای ساکت سکوت را لمس کرد.
در برهنگی شب ده هزار نفر و شاید بیشتر را دیدم. مردمی که بی هیچ صدایی حرف میزدند و بدون گوش دادن، می شنیدند.. مردمی که شعرهایی از جنس نخواندن و نشنیدن می نوشتند و هیچکس جرات نمی کرد آوای ساکت سکوت را برهم زند.
-
فریاد برآوردم: احمق! آیا نمی دانی سکوت مثل ِ سرطان ریشه می دواند و رشد می کند .. واژگانم را که شاید برایت آموزنده باشد بشنو .. بازوانم را بگیر که شاید به (داد) تو برسم..
کلماتم اما مثل ِ افتادن (باریدن) قطره های ساکت ِ باران در تاریکی پژواک می کردند.
-
مردم خم شدند و به درگاه خدای نئونی که خود ساخته بودند دعا کردند.
نشانهی نئونی روی کلماتی که در حال فرم دادنشان بودم، درون آوای ساکت ِ سکوت زمزمه کرد و هشدار داد .. که "نشانهی پیامبران بر روی دیوارهای زیرگذرها و راهروهای آپارتمانها نقش بسته است."
Disturbed - The Sound of Silence
عنوان: Disturbed - The Sound of Silence
حجم: 5.64 مگابایت
توضیحات: minOr.blog.ir
پی نوشت: کمی و کاستی اگر توی ترجمه دیده شد ببخشید.
برچسب : نویسنده : 0minor8 بازدید : 158