سنگ ها را در اطرافم بنداز
خار در دستانم بفشار
سکه بر چشمانم بگذار
من دیگر بیدار نخواهم شد از این خواب دیرین
چندیست خشکیده توی گلویم این بغض ننگین
این عقده ی اودیپ
این سیب آدمی ..
کدام احمقی گفته گریه دلها را خالی می کند؟
نگاهم به ماه و پایم به راه
خسته از انشا/ی این درد دیرینم
بلند شو از صندلی و با دستانت
خاک روی چشمانم بریز
اشک روی چشمانم بریز
خاک روی چشمانم بریز
دوباره شکل بده این طرح بدی را
برچسب : نویسنده : 0minor8 بازدید : 134